فرشاد منجزی در راهروهای ساختمان تولید تلویزیون گل کاشت و رفت .

عطر یادش نه برای آثارش در «دوران» شکوفایی هنرش در قاب تلویزیون ، بلکه به واسطه نفس های رفاقتش در «فصل عاشقی» با همه انسان های اطرافش ماندگار شد درست مثل «اندیشه ماندگار» آثارش .
فرشاد در بارانی ترین لحظات ، سرد ترین روزها ، داغ ترین ظهرهای سیزده طبقه تولید تلویزیون با فلسفه هنرش یک «راه حل » داشت به نام صبر و پشت کار .
فرشاد عمق میدان دید قاب دوربین را با نگاه نافذش در «عصر ایمان » می بست و به راستی که «میراث» او «یادگار زخم »های تلاش پیوسته فرهنگی او بود .
امروز قطعه هنرمندان «میراث» گرانقدری از خانه قصه های تلویزیون را در آغوش کشید.
این یه سوژه از «یه خونه یه قصه » تکراری نیست این پیکر فرشاد عزیز بی تکرار ماست …
فرشاد خاطره هایمان ، زیر سایه این درخت بدرخش که نور مهربانی های تو خاموش شدنی نیست !

چهارشنبه چهاردهم دی ماه ساعت پانزده در مسجد الغدیر میرداماد بازهم بچه ها خواهند آمد تا بگویند: تو همیشه هدیه خوب خدا در دنیای رفاقتمان بودی و خواهی ماند .
به درود فرشاد عزیز ، لطفا سلام ما را به همه رفقای سفر کرده برسان .
بهشت برین خانه ابدی تو باد .

کانون تهیه کنندگان رسانه های دیداری